ترانه ی بیهودگی

۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۸

ش.خ.ر

دیگر صبح نخواهد آمد

آتش خورشید را خاموش کرد, قطره خونی که از دستانت ریخت. شرمِ گرمِ تیغی که در دستانم میرقصید روح ناقصم را برای همیشه لکه دار کرده است. دیگر صبح را نخواهد دید این میدانِ نفرین شده که خاکش بوی مرگ میدهد. مردمانی که با هیجان حیوان گونه شان این نبرد را تحسین میکردند در فراقِ نور وجودت اشک ها خواهند ریخت. دیگر صبح نخواهد آمد. اشک های مردمانِ بی سر خورشید را خاموش کرده است... دیگر صبح نخواهد آمد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۰۸
mhmdreza abd

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی