ترانه ی بیهودگی

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است


بازگشت به دنیای واقعی همیشه دردناکه. فرار از بازگشت به دنیای واقعی هم همیشه رجوع رو عقب میندازه و به شدت دردناک ترش میکنه. میشه ۱۰ رو تبدیل به ۸ کرد و ۱ رو تبدیل به ۴ ولی در آخر باید تسلیم شد و به دنیای واقعی برگشت و با همه چیز سر و کله زد. بی هدف و بی معنی. برای همین هم برنامه میریزم تو ذهنم. برنامه ی فرار از این چرخه ی لذت و عذاب. فرار از این چرخه ی اجبار به ماندن و اجبار به رفتن ها. جنگل.فرودگاه.گاراژ... همه ی چیزهایی که تکرار می‌شود...

mhmdreza abd
۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۱:۳۰

ننوشتن ها

اراده ی عظیمی به ننوشتن. به سکوت. فراری دردناک و دستانی که هل میدهند تمام چیزهاییست که روح لعنت شده ام را آزار می دهد. هبوطی بی پایان را تجربه میکنم. از درمان به درد; از نوشدارو به سم. تکرار این خزعبلات شاید کار به جایی نبرد اما نوشتن را مدیونم. حرف زدن را مدیونم, به دیوار ها, زمین و شاید بالکنی که مدت هاست خالیست. اهمیت ها نقش میبازند, کار, درس, زندگی و خانواده کمرنگ می شوند و ذهنِ بیماری که بر چند جمله ی تکراری تمرکز کرده, تکرار می کند این نیش شیرین را. در بیداری توان گفتن ها نیست. خوابی شاید لازم باشد مرا, ابدی.


I'm so lonely

That's okay, I shaved my head

And I'm not sad

And just maybe

I'm to blame for all I've heard

mhmdreza abd